معنی بندر، بندرگاه، لنگرگاه، مامن، مبدا مسافرت فرودگاه هواپیما، بندر ورودی، درب، دورازه، در رو کردن، بردن، ترابردن مخرج، شراب شیرین، بارگیری کردن، ببندر اوردن، حمل ,, معنی بندر، بندرگاه، لنگرگاه، مامن، مبدا مسافرت فرودگاه هواپیما، بندر ورودی، درب، دورازه، در رو کردن، بردن، ترابردن مخرج، شراب شیرین، بارگیری کردن، ببندر اوردن، حمل پ, معنی fjbc، fjbc;اi، gj;c;اi، kاkj، kfbا ksاtcت tcmb;اi imا/dkا، fjbc mcmbd، bcf، bmcاxi، bc cm lcbj، fcbj، تcاfcbj koc[، acاf adcdj، fاc;dcd lcbj، ffjbc اmcbj، pkg ,, معنی اصطلاح بندر، بندرگاه، لنگرگاه، مامن، مبدا مسافرت فرودگاه هواپیما، بندر ورودی، درب، دورازه، در رو کردن، بردن، ترابردن مخرج، شراب شیرین، بارگیری کردن، ببندر اوردن، حمل ,, معادل بندر، بندرگاه، لنگرگاه، مامن، مبدا مسافرت فرودگاه هواپیما، بندر ورودی، درب، دورازه، در رو کردن، بردن، ترابردن مخرج، شراب شیرین، بارگیری کردن، ببندر اوردن، حمل ,, بندر، بندرگاه، لنگرگاه، مامن، مبدا مسافرت فرودگاه هواپیما، بندر ورودی، درب، دورازه، در رو کردن، بردن، ترابردن مخرج، شراب شیرین، بارگیری کردن، ببندر اوردن، حمل , چی میشه؟, بندر، بندرگاه، لنگرگاه، مامن، مبدا مسافرت فرودگاه هواپیما، بندر ورودی، درب، دورازه، در رو کردن، بردن، ترابردن مخرج، شراب شیرین، بارگیری کردن، ببندر اوردن، حمل , یعنی چی؟, بندر، بندرگاه، لنگرگاه، مامن، مبدا مسافرت فرودگاه هواپیما، بندر ورودی، درب، دورازه، در رو کردن، بردن، ترابردن مخرج، شراب شیرین، بارگیری کردن، ببندر اوردن، حمل , synonym, بندر، بندرگاه، لنگرگاه، مامن، مبدا مسافرت فرودگاه هواپیما، بندر ورودی، درب، دورازه، در رو کردن، بردن، ترابردن مخرج، شراب شیرین، بارگیری کردن، ببندر اوردن، حمل , definition,